آدمی را آدمیت لازم است

آزاده قاسم زاده

حقوق بشر محصول نیاز روزافزون انسان به یک زندگی اجتماعی مرفه است که در آن حیثیت ذاتی هر کس مورد حمایت و احترام باشد. این اندیشه، فراسوی آسایش و تسهیلاتی است که علم و تکنولوژی می تواند فراهم سازد، زیرا وقتی ما از حقوق بشر صحبت می کنیم هدف، تنها نیازهای اولیه و اساسی برای زندگی نیست، هدفمان شرایطی است که برای بالا بردن شعور و آگاهی وبالفعل کردن استعدادهای نهفته لازم است. احترام به حقوق بشر در زندگی ما جنبه بنیادی دارد و بدون آن نمی توانیم مانند یک انسان کامل زندگی کنیم و به آن کمال بالقوه ای که در آفرینش ما منظور شده است دست یابیم.

همین نفی و انکار حقوق افراد است که موجبات کشمکش های اجتماعی، ناآرامی های روحی، اختلافات خانوادگی و در ابعاد وسیع تر، جنگ و خصومت میان ملت ها را فراهم می آورد.

حقوق بشر مساله ای است که در مورد تمام افراد بشر، از یک کودک چند روزه تا فردی که تا مرگ چند لحظه فاصله دارد مطرح می شود و هیچ کس از این قاعده مستثنی نیست. اما حقوق بشر ویژگی های خاصی دارد مهم تر از همه اینکه این حقوق هیچ گونه محدودیتی را تاب نمی آورد. بارها و بارها در طول تاریخ زندگی انسان بر روی زمین دیده ایم که اگر برخی درصدد برآمدند که دامنه اجرای این حقوق را محدود کنند، برخی دیگر سعی در گسترش آن نمودند و به همین ترتیب بوده است که هزاران دولت های استعمارگر پدید آمدند و مدتی زیستند  پس از اندکی آنگاه که مردمان کشورهای مستعمره به بودن خویش اعتقاد پیدا کردند تداوم شان شکسته شد و آزادی، خوش طعم ترین ثمره احقاق حقوق بشر، به آنان که در این عرصه جنگیدند بازگردانده شد. این نشان می دهد که به دلیل استفاده ابزاری توسط دولت ها ارزش این حقوق از دست نمی رود.

پس نباید حقوق بشر را موضوعی که فقط مورد توجه فیلسوفان و حقوقدانان است قلمداد کرده و بی توجه از کنار آن گذشت چرا که حقوق بشر ابزاری است  که تحت سلطه هیچ احدی قرار نمی گیرد. درست است که فلاسفه و چهره های درخشان تاریخ جهان از آغاز تمدن در تاکید مفاهیم حقوق بشر و تکامل آن نقش داشته اند اما در حال حاضر مهم آن است که هنوز پس از این تاریخ درخشان نیمه تاریکی که بشر در پرونده خود دارد نتوانسته است یا نمی خواهد بپذیرد که حقوق بشر گفتنی نیست، عمل کردنی است و در ضمن شاید هنوز هم لازم باشد به عده ای آموزش داده شود که بشر اعم از کودک، دختر، پسر، زن و مرد می باشد که به نظر می رسد اگر معنای صحیح این واژه را می دانستند لازم نبود پس از تصویب سلسله قوانین حقوقی که از طرف سازمان ملل طی اعلامیه جهانی به کلیه کشورها ابلاغ شده یک سری کنوانسیون های جداگانه مختص رعایت حقوق زنان یا کودکان به موارد مصوبه اضافه شود، چرا که منشور ملل متحد بر پایبندی به حقوق اساسی بشر، مقام و منزلت فردی و برابری حقوق زن و مرد بنا شده است، اعلامیه جهانی حقوق بشر بر اصل جایز نبودن تبعیض تاکید دارد و دولت های عضو کنوانسیون های بین المللی حقوق بشر متعهد به تضمین حقوق برابر زنان و مردان در بهره مندی از کلیه حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و سیاسی می باشند.

اما هنوز علی رغم همه این تعهدات، تبعیضات علیه زنان به طور گسترده ای در جای جای جهان مشاهده می شود. عدم برخورداری بعضی زنان از حقوق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، عدم امکان دسترسی آنان به مواد غذایی، امکانات بهداشتی، تحصیلات، اشتغال و غیره و حتی زندگی عده ای از زنان و کودکان در فقر و تنگدستی در حالی که همسران آنان به طرق مختلف سعی بر فرار از مسوولیت های شخصی و اجتماعی خود دارند، همه و همه نشانه های عدم تحقق حقوق زنان است.

در خبرها می شنویم که عده ای از زنان هندی در اعتراض  به این که شوهران شان پس از گرفتن مهریه به بهانه کار کشور و شهر خود را ترک کرده و ناپدید شده اند، تظاهرات می کنند، در افغانستان زنان بی گناه افغان که در شدیدترین محرومیت ها حتی بدون ذره ای امکانات اولیه زندگی با زحمت فراوان و به همت پشت خمیده و دستان پینه بسته خود شکم بچه های قد و نیم قد گرسنه شان را سیر می کردند و برای پیروزی نهضتی که به آن اعتقاد داشتند می جنگیدند و صبر پیشه می کردند حال پس از این که گفته می شود عدالت نسبی با به قدرت رسیدن گروهی مردمی در این کشور فراگیر شده است هنوز در پس تعصبات بی پایه از امکانات آموزشی، اشتغال و آزادی عقیده محرومند و یا این که عده ای از زنان عرب با پیروی از عقاید قبیله ای از داشتن شناسنامه یا از گرفتن گواهینامه رانندگی منع می شوند؛ این ها یعنی هنوز کسانی هستند که نمی فهمند حقوق فردی انسان یعنی چه؟ کسانی که جامعه جهانی به خاطر وجود ننگین آنان ناگزیر است همه روزه برای تحکیم صلح و امنیت بین المللی و تشنج زدایی جهانی جلسات و کنفرانس های طاقت فرسا برگزار نماید تا هزاران نفر معتقد، در آن فریاد عدالت سر دهند بلکه آدمیان را به یاد آدم بودن شان بیاندازند.

اما افسوس که چه بسیار سخن ها گفته شده و چه بسیار ضوابط طرح گردیده است و بیش از آن ها حرف و سخن در کتاب ها آمده است اما همه در کنج قفسه کتابخانه ها خاک  می خورند و در زندگی مردمان و حتی در کانون از گرما یخ زده خانواده هاشان خشم می بینیم و قهر و تلخی لحن زهر آلود خود برتر بینی که بوی متعفن تبعیض می دهد.

لیکن ما به عنوان مسلمانانی که در جهان امروز زندگی می کنیم و مسلما از تفکری نواندیشانه برخورداریم باید به منظور انعکاس تدریجی ضوابط بین المللی در حقوق داخلی، بی وقفه تلاش کنیم تا مبانی دین اسلام را که با اصول عدالت خواهی و برابری انسان ها به مفهوم امروزی سازگار است، کشف کرده و در جریان این امر دشوار و خطیر همواره به سرچشمه های برابری که ذات و جوهره دین است بیاندیشیم تا با کمک آن بتوانیم شرایط اجتماعی و فرهنگی را برای انطباق قوانین و آداب و رسوم با ضوابط حقوق بشر مهیا سازیم. نباید همواره در انتظار فرصت های تاریخی باشیم، باید این گونه فرصت ها را خود ایجاد کنیم و در کنار آن باید همواره در صدد هماهنگی قوانین داخلی با مقتضیات اجتماعی که هر روز در حال تغییر است باشیم و آنچه بیش از همه مهم است این که در این راه هر گام درست و سنجیده ای می تواند ما را مستقیما به هدف نهایی برساند. به عبارت دیگر، هر گام حساب شده ای می تواند این دوران گذرا را که در روند طبیعی، دراز مدت و کند است، کوتاه نموده و به تحولات فرهنگی و حقوقی سرعت قابل توجهی بخشد.

ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *