زهرا صمدی
اولین نخستوزیری که توسط مردم پاکستان انتخاب شد، «ذوالفقارعلی بوتو» بود که پنجم ژانویه ۱۹۲۸ در منطقه لارکانه از توابع ایالت سند به دنیا آمد. «شاهنواز بوتو»، پدر وی از مشاوران دولت بمبئی و نماینده مسلمانان هند بود. ذوالفقارعلی بوتو محبوبترین نخستوزیر پاکستان در بین مردم بود که به قائد عوام و بابای آیین پاکستان مشهور بود. پاکستان تا کنون در طول تاریخ هیچ سیاستمداری را به محبوبیت ذوالفقارعلی بوتو در میان مردم به خود ندیده است. وی در سال ۱۹۵۰ مدرک خود را در رشته علوم سیاسی از دانشگاه کالیفرنیا گرفت و دو سال بعد موفق به دریافت مدرک حقوق خود از دانشگاه آکسفورد انگلیس شد. بوتو اولین استاد آسیایی دانشگاه انگلیس بود. بدین ترتیب وی در دانشگاه اسلامی کراچی به تدریس پرداخت و خیلی زود جایگاه خود را در پاکستان ارتقا داد و به عنوان وکیلی برجسته و در خور تحسین در دادگاه کراچی به فعالیت خود ادامه داد.
ذوالفقارعلی بوتو توانست در وزارتخانه های مختلف نیز توانایی خود را به منصه ظهور برساند؛ از جمله در بین سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۰ وزیر تجارت و در سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۲ وزیر امور اقلیتها و در سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ وزیر صنعت و امور کشمیر و از سال ۱۹۶۳ تا سال ۱۹۶۶ نیز وزیر امور خارجه پاکستان بود. بوتو حزب مردم را در سال ۱۹۶۵ به وجود آورد و به یک پیروزی قطعی در انتخابات سال ۱۹۷۰ دست یافت. وی از سال ۱۹۷۱ میلادی تا ۱۳ آگوست ۱۹۷۳ نیز به عنوان رییسجمهور در پاکستان حکومت کرد. تا این که بالاخره در سال ۱۹۷۷ در جریان کودتای ژنرال «ضیا الحق» حکومتش سرنگون شد با دستور وی، بوتو دستگیر و به جرم کشتن «محمداحمدخان» پدر یکی از رقبای سیاسیاش، دادگاهی شد و به اعدام محکوم شد.
زمانی که در سال ۱۹۷۲ اختلافات در کشور پاکستان و هند بالا گرفت، بوتو در مورد برنامه هستهای کشورش چنین گفت: “اگر مردم پاکستان مجبور شوند، علف بخورند؛ ما قطعا بمب اتمی را خواهیم ساخت.” سخنان بوتو سرانجام به واقعیت پیوست و پاکستان به تکنولوژی بمب اتمی با پیگیری مستمر وی و مدیریت «عبدالقدیرخان» دانشمند هستهای دست یافت؛ و اما شعار همیشگی ذوالفقارعلی بوتو که آن را سرلوحه کارهای خود قرار داد؛ (نان، لباس و خانه برای همه مردم) بود که در حقیقت منجر به محبوبیت وی در بین مردم پاکستان شد تا آنها وی را به عنوان رهبر خود انتخاب کنند. بوتو سالهای متمادی وزیر امور خارجه، رییس کشور و رییس دولت پاکستان بود. وی در سال ۱۹۷۱ پاکستان را از بحران جدا شدن پاکستان شرقی (بنگلادش امروز) خارج کرد.
هنوز مردم پاکستان روز اعدام ذوالفقار بوتو را در یاد و خاطره خود ثبت کردهاند. لذا هر ساله چهارم آوریل در منطقه پدریاش خدابخش در ایالت سند، مراسمی جهت یادبود وی برگزار میکنند. برخی از سیاستمدارن پاکستان اعدام علی بوتو، نخستوزیر سابق این کشور را بیعدالتی بزرگی در تاریخ قضایی میدانند. قاضی این پرونده به نام “نسیم حسنشاه” که اعدام ذوالفقارعلی بوتو توسط وی صادر گردید، بعدها در مصاحبههایش اذعان داشت که این حکم از اساس اشتباه بوده است. ذوالفقارعلی بوتو سرانجام در چهارم آوریل ۱۹۷۹ میلادی در سن ۵۱ سالگی اعدام شد، این در حالی بود که بسیاری از رهبران کشورها درخواست عفو وی را داشتند. شرح واقعه اعدام ذوالفقارعلی بوتو و جوی که بر جامعه آن زمان حاکم بود، در کتابی که نوشته دختر وی یعنی «بینظیر بوتو» است با نام (بینظیر بوتو دختر شرق) آمده است.
«بیگمنصرت بوتو»، بیوه ذوالفقارعلی بوتو و مادر بینظیر بوتو، نخستوزیر سابق پاکستان و «صنم بوتو»، خواهر بینظیر بوتو از جمله بازماندگان این خانواده بودند. نصرت بوتو در واقع «بیگمنصرت اصفهانی» است که زنی ایرانی و از خانوادهای ثروتمند به نام «حریری اصفهانی» از اهالی اصفهان است که نسبش از طرف مادری به قوم کرد هم میرسد. پدر بیگمنصرت تاجر بود که به دلیل تجارت در کراچی پاکستان زندگی میکرد و بین ایرانیان مقیم پاکستان بسیار نفوذ داشت. آشنایی وی در کراچی با ذوالفقارعلی بوتو به ازدواج انجامید.
ذوالفقار بوتو، پسری داشت به نام «مرتضی بوتو» که پسر بزرگ او بود. وی در افغانستان علیه رژیم وقت پاکستان فعالیت میکرد که در سن ۴۲ سالگی، به شکل مرموزی به قتل رسید. «شهنواز بوتو»، پسر کوچک ذوالفقارعلی بوتو بود که زیاد مثل بقیه خانواده خود را درگیر عالم سیاست نکرده بود اما سرانجام در سال ۱۹۸۵ میلادی، به طرز مرموزی در آپارتمان خود واقع در جنوب فرانسه، در سن ۲۷ سالگی به قتل رسید و هم چنان مرگ وی در هالهای از ابهام ماند. «آصف زرداری»، همسر بینظیر بوتو سالها به جرم قتل، عمرش را در زندان سپری کرد. ولی سرانجام تبرئه شد و از زندان آزاد شد. و اما آخرین مقتول خانواده بوتو، بینظیر بوتو دختر بزرگ ذوالفقارعلی بوتو بود. زنی سیاستمدار بود که مرگش باعث ناراحتی بسیاری از انسانها اعم از مسلمان و غیر مسلمان شد.
اولین نخستوزیر پاکستان، «لیاقتعلیخان» بود که در سال ۱۹۴۷ میلادی پس از تاسیس پاکستان به قدرت رسید؛ ولی قبل از این که دوران نخستوزیریش به پایان برسد، به قتل رسید. بعد از وی هیچ یک از نخستوزیران پاکستان نتوانستند دوران حکومت خود را به پایان برسانند. ذوالفقارعلی بوتو اولین نخستوزیر قانونی پاکستان بود که این کشور را به قدرت هستهای تبدیل کرد و با این کار تحولات عظیمی در سیاست داخلی و خارجی این کشور ایجاد کرد. وی قبلا در کابینه ژنرال «ایوبخان» به عنوان وزیر امور اقلیتهای مذهبی شهرسازی اطلاعات و صنعت و منابع طبیعی و وزیر امور کشمیر فعالیت میکرد. علاوه بر اینها وزیر امور خارجه هم بود؛ ولی طولی نکشید که بعد از انعقاد قرداد تاشکند به دلیل برخی از اختلافات وی با ایوبخان از کابینهاش استعفا داد.
ذوالفقارعلی بوتو در دسامبر سال ۱۹۶۷ حزب سیاسی مردم را تاسیس کرد که در سال ۱۹۷۰ در پاکستان غربی در انتخابات عمومی بیشترین رای را کسب کرد. در پی این موفقیت در دسامبر ۱۹۷۱ میلادی ژنرال «یحییخان» از مقام خود استفعا داد و پست ریاستجمهوری را به ذوالفقارعلی بوتو واگذار کرد. وی در مدت حکومت خود سومین قانون اساسی را در کشور تدوین کرد که معروف به قانون سال ۱۹۷۳ شد که در تاریخ ۱۰ آوریل ۱۹۷۳ توسط پارلمان مورد تصویب قرار گرفت و سرانجام این قانون در ۱۴ اوت سال ۱۹۷۳ در کشور اجرایی شد. سپس در همان روز بر اساس این قانون ذوالفقارعلی بوتو پست نخستوزیری را برعهده گرفت. طبق این قانون جدید اولین بار مجالس کشور به سنا و ملی تقسیم شد. بر اساس این قانون به پارلمان اختیار داده میشد که نخستوزیر توسط پارلمان و حزب پیروز در انتخابات، انتخاب شود. در این قانون آزادی، مذهب، رسانه، احزاب حق تعیین سرنوشت و… مورد تاکید مجدد قرار گرفت.
به خاطر تسهیل در امور اجرایی کشور مدیریت اجرایی کشور به چهار ایالت تقسیم شد از خصوصیات دیگر این قانون تعیین ساختار حکومت در پاکستان بود که به صورت سیستم پارلمانی اعلام شد، ذوالفقارعلی بوتو در دوران حکومت خود با «ایندیرا گاندی» در هند ملاقات کرد و موفق شد ۹۳ هزار زندانی جنگ هند و پاکستان را در سال ۱۹۷۱ آزاد کند. وی هم چنین قرارداد شملا را امضا کرد که عبارت بود از حل مقطعی مساله کشمیر که به طور موقت یک خط کنترل بین مناطق تحت تسلط هند و پاکستان کشیده شد. توان وی در مدیریت امور سیاست خارجی ستودنی بود؛ به طوری که توانست از این توان برای دستیابی به منافع ملی بهرهبرداری کند.
هند در نزدیکی مرز پاکستان در سال ۱۹۷۴ میلادی نخستین بمب هستهای خود را آزمایش کرد. به دنبال اقدام هند در به نمایش گذاشتن قدرت هستهای خود، پاکستان تلاش کرد که با جلب حمایت آمریکا، این کشور را تحریم اقتصادی کند؛ ولی موفق نشد. این امر موجب شد ذوالفقارعلی بوتو گامهای اولیه را برای به دست آوردن فنآوری هستهای بردارد. این موضوع باعث کمرنگ شدن روابط آمریکا با پاکستان شد؛ زیرا آمریکا با هستهای شدن این کشور به شدت مخالف بود. پس تحریم خود را اعمال کرد؛ ولی پاکستان علیرغم فشارهای زیاد به قدرت هستهای دست یافت و در این راه موفق شد. در ۸ ژانویه سال ۱۹۷۷ میلادی حزبی با عنوان اتحاد ملی که از نه حزب تشکیل شده بود، جنبش مخالف علیه ذوالفقارعلی بوتو و ائتلافش را آغاز کرد.
این جریان سرآغازی برای جنبش مخالف وی بودند سرانجام ذوالفقار علی بوتو برگزاری انتخابات را پیشنهاد داد که نتیجه آن پیروزی وی و شکست اتحاد ملی بود. به همین منظور ذوالفقارعلی بوتو متهم به تقلب در انتخابات شد. در این برهه اوضاع امنیتی کشور بسیار وخیم و بحرانی شد. در ۵ جولای سال ۱۹۷۷ ژنرال محمد ضیاالحق سومین حکومت نظامی خود در کشور را اعلام کرد و در سپتامبر سال ۱۹۷۷ میلادی ذوالفقارعلی بوتو را دستگیر و زندانی کرد. دادگاه در ۱۸ مارس ۱۹۷۸ حکم اعدام وی را صادر کرد. بدین ترتیب در ۶ فوریه سال ۱۹۷۸ میلادی دیوان عالی پاکستان حکم اعدام وی را تایید کردند و سرانجام در ۴ آوریل ۱۹۷۹ در زندان راولپندی اعدام شد.
در مدت حکومت نظامی ضیاالحق، ابتدا ذوالفقارعلی بوتو در سال ۱۹۷۹ اعدام شد که هم زمان با تجاوز نظامی شوروی به کشور افغانستان بود. از اعدام ذوالفقارعلی بوتو از ۵ جولای ۱۹۷۷ تا ۲۴ مارس ۱۹۸۵ میلادی پست نخستوزیری در این کشور خالی بود؛ بالاخره در ماه اوت ۱۹۸۸ میلادی ژنرال ضیاالحق در یک حادثه هوایی کشته شد. بعد از کشته شدن ژنرال ضیاالحق، «غلاماسحقخان» ریاستجمهوری را به عهده گرفت. بعد از وی، دختر ذوالفقارعلی بوتو بلافاصله از تبعید برگشت و در انتخابات عمومی شرکت کرد.