خداحافظ پرویز خان!

پرویز خان خدا حافظ

۴۱ سال پیش که به باشگاه تهران جوان رفتم و پرویز خان ژافره را دیدم، یک زمین خاکی فوتبال داشت و یک زمین والیبال و میز پینگ پنگ!….. زمستان سال ۷۸ بود که با اصرار او هفته ای سه بار به استخر رو باز باشگاه می رفتم. هوای تاریک ، آب داغ و سوز زمستان و آرامش جنگل سرخه حصار که هنوز اتوبان نشده بود.آن شب ها برایم عالمی داشت و یادش جاودانه ماند، امروز که شنیدم پرویز خان با آن محبت پدرانه و همکار قدیمی من در مطبوعات پر کشید ، غرق اندوه و خاطراتش شدم ، می گفت : بیشتر بیا اینجا یدفعه دیدی که منم رفتم!…او رفت و نشد این اواخر همدیگر را ببینیم. حالا دیگر هرگز به تهران جوان نمی روم و اگر ماشین هم به ناچار از جلوی باشگاه رد شود توان دیدن دیوارهای باشگاه را ندارم…..لعنت به این روزگار لعنتی که یا می کشند یا عزیزان مان پر می کشند……

ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *