آن “کارتر”، اين “اوباما”!

آن “کارتر”، اين “اوباما”!
امير کاويان
کاخ سفيد
واشنگتن
۷ فوريه ۱۹۷۹
به ژنرال روبرت هايزر
مايلم تشکرات شخصي خود را براي خدمت بزرگي که به کشورتان در خلال ماموريت خود به ايران کرديد، ابراز دارم. ورود شما به تهران در اوايل ژانويه مصادف با بي نظمي و ابهام زيادي بود. در زمان شورش هاي خشونت بار سياسي، تعهد، استواري، صبر و بردباري شما به رهبري نظامي ايران کمک کرد که وظيفه ميهن پرستي مسوولانه خود را که ما نيز در نيروهاي مسلح داريم، نگهداري کنند. شما در انجام اين وظيفه کمک بزرگي به تحقق اهداف سياست آمريکا کرديد. حضور شما در ايران به من احساس آسودگي و اطمينان داد. هرگز در خلال اقامت شما در طول چهار هفته سخت در آن کشور، از شما مايوس نشدم. شرايط ويژه اي که شما در آن کار کرديد، ترکيب خاصي از عقل، مهارت و شجاعت را طلب مي کرد. عملکرد شما تحت چنين شرايطي احترام واقعي و تحسين من و تمام مشاوران عالي رتبه مرا برانگيخت. شما را به خاطر کار بسيار عالي مورد ستايش قرار مي دهم.
با احترام
جيمي کارتر

“جيمي کارتر” در سال ۱۹۷۶ ميلادي از طرف حزب دموکرات آمريکا در انتخابات رياست جمهوري شرکت مي کند و پس از پيروزي بر “جرالد فورد” نماينده حزب جمهوريخواه روانه کاخ سفيد مي شود. او با توجه به نيازي که فضاي بخش مهمي از کشورهاي جهان را در بر گرفته بود، اين بار با شعار “حقوق بشر” وارد صحنه مي شود. غافل از اين که عملکرد ۴ ساله وي چنان در غبار بحران هاي مناطق آشوب زده رنگ مي بازد که بر خلاف تصور بعضي ديگر در سال ۱۹۸۰ براي هميشه و با کارنامه اي مملو از شکست و تحقير، ميز رياست جمهوري را به نماينده جمهوري خواهان “رونالد ريگان” تحويل مي دهد.
کارتر چنان در اداره امور ناتوان بود که حتي نمي توانست ميان مشاور امنيت ملي خود “برژينسکي” و “سايروس ونس” وزير خارجه اش هماهنگي و همکاري پديد آورد و حتي توانايي جابجايي آن ها را نيز نداشت. اين شکاف در بحران ايران در سال ۵۷ به اوج خود رسيد و بدنامي آن نصيب شخص کارتر شد….. ( برای خواندن متن کامل مقاله به شماره ۱۳ کورش مراجعه نمایید)

ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *