نوروز آمیزه‏ای از اسطوره و باور، آیینی کیهانی، گاه‏شمارانه و هفت سین ایرانی

مهندس حسین شاه‏اویسی

آن دسته از آریاییان، همان مردمانی که در هزاره‏های پیش از میلاد از سیبری در جستجوی زندگی و زیستگاهی مناسب به فلاتی که ایران نام گرفت وارد شدند، بخشی از آن‏ها در دامنه‏های پر رمز و راز زاگرس سکنا گزیدند که بعدها دولت ماد را به فرماندهی «دیاکو» که گفته بود: “ایران را پروراندم تا سرزمین آزادگان باشد” نخستین پادشاهی مادها برپا داشتند. ماد نخستین دولت ایرانی از نیاکان کردهای امروزی بود. بخش دیگری از آریاییان به بخش‏های جنوبی و ناحیه پارس رفتند و سکنا گرفتند و در سده‏های بعد دولت هخامنشی را برپا داشتند و بخش سوم در ناحیه خاوری این فلات ساکن شدند و پارت‏ها نام گرفتند. این مردمان همگی نوروز را که از کهن‏ترین جشن‏های آن‏هاست همه ساله باشکوهی بی‏مانند در مناطق خود ولی هر یک به گونه‏ای برپا می‏دارند.

نوروز از روزگاران باستان در این حوزه فرهنگی که به حوزه فرهنگی نوروز نام بردار است، جشن گرفته می‏شده است. تا آن جا که این گمان هست که شهر یاران هخامنشی برای برگزاری آیین‏های نوروزی شهر شگفت و رازآمیز تخت‏جمشید را به همین خاطر ساختند و برافراشتند.

نوروز را نه تنها در میان اقوام ایرانی بلکه در پاره‏ای از بخش‏های هند و … به عنوان با ارزش‏ترین آیین خود می‏شناسند و گرامی می‏دارند.

نوروز آمیزه‏ای از سامانه‏های گوناگون باور شناختی است و به دیگر سخن آیین‏های گونه‏گونی به هم  آمیخته‏اند و از میان آن‏ها جشن نوروز پدید آمده است که پاره‏ای از این آیین‏ها اسطوره‏ای و پاره‏ای باورشناختی و پاره‏ای دیگر آیین‏های کیهانی و گاه‏شمارانه بوده است که هر کدام از این آیین‏ها از خود نشانی در جشن نوروز بر جای نهاده‏اند.

نوروز این روی‏داد بی‏مانند طبیعت در چشمان مردمان حوزه فرهنگی نوروز که شامل سرزمین‏های ایران، افغانستان، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان، کردستان سوریه و ترکیه و عراق و… از کردان، پارسی‏زبانان، آذریان و بلوچان و… آن چنان گرامی و گرانمایه است که آن روز را روز نو و با شکوه هر چه تمام‏تر جشن می‏گیرند. حکیم سخن «فردوسی» بزرگ می‏فرمایند: “مر آن روز را روز نو خوانده‏اند… ”

از دیگر نمونه‏های این جشن اثر گذار که سرشتی کیهانی دارد، جشن بهار است. یعنی جشن آغاز سال نو از آن جا که در فرهنگ پر بار ایرانیان، آتش نماد گرمی، دوستی و روشنایی است، در مناطق کردنشین، معمولا در کوه‏های مشرف به شهرها و روستاها، آتش می‏افروزند که از اصول بنیادین فرهنگ این مردمان است و از آن جا که خورشید همواره نزد آریاییان از جایگاه والایی برخوردار بوده است، نخستین روز بهار را که همراه است با ترازمندی بهاری، در این روز نو از ماه فروردین، روز و شب یکسان و هم تراز می‏شوند و از آن جا که شب در نمادشناسی مردمان این حوزه فرهنگی پدیده‏ای اهریمنی است، از تاریکی همواره گریزان بوده و هستند و پیوسته آتش و نور و روشنایی را گرامی می‏داشته و از نگاهبانان آن بوده‏اند.

از این رو هم ترازی روز و شب، یا روشنایی و تاریکی در چشم کردان و همه ایرانیان رخدادی کیهانی بسیار خجسته بوده است، چون در آن لحظه روز، چیرگی و فزونی می‏گیرد و شب و تاریکی فرو می‏شکند و فرو می‏کاهد.

نوروز آمیزه‏ای از این باورها، اسطوره‏ها و جشن‏های گوناگون است. دیگر آیینی که در نوروز اثر گذار بوده است، جشن فروردین‏گان است، از این رو خوان می‏گسترده‏اند برای میهمانان شگرف بهشتی در بزرگداشت نمادین ارواح گذشتگان، به همان سان که همه ما میهمان را گرامی می‏داریم و هر کدام در منطقه‏ای بر پایه راه و رسم‏هایی که وجود دارد به استقبال بهار و نوروز می‏رویم. خانه را می رفته و جامه­ی نو در بر کرده و این راه و رسم‏ها هنوز در جشن نوروزی بر جای مانده است که در سفره پذیرایی‏مان از نمادهای هفت‏سین همراه با دیگر نشان‏های خوان نوروزی، همه و همه در پیوند با گرامی‏داشت نور و خورشید است و این نمادها، نشان‏های مهرپرستی در خود دارند و یا تخم‏مرغ رنگی، نماد پرندگان آسمانی و جام آب، نماد روشنایی و دریاهاست و سبزه، نماد سرسبزی و نو شدن طبیعت است؛ ازین روست که از خود در سفره هفت‏سین نیز نشانی دارند. هفت‏سین باید خوراکی باشند و واژه پارسی و ریشه گیاهی داشته باشند و هر یک از سین‏های سفره نیز نماد یکی از ابر فرشتگان در آیین ایرانیان باستان، به شرح زیر است:

  1. سیر: نماد اهورا مزدا
  2. سرکه: نماد جاودانگی، فرشته امرداد
  3. سبزه: نماد آب‏های پاک و سرسبزی، فرشته اردیبهشت
  4. سیب: نماد بارداری و پرستاری،  فرشته زن و فرشته سپندارمذ
  5. سمنو: نماد خواروبار، فرشته شهریور
  6. سماغ (سماق): نماد باران، فرشته بهمن
  7. سنجد: نماد دلبستگی، فرشته خرداد

به دیگر سخن همه چیز در خدمت انسان‏هاست. آن چه در آسمان، زمین و دریاهاست.

از این رو نوروز نماد نو شدن طبیعت است که می‏توان گفت پیام بنیادین نوروز و ساختار درونی و باور شناختی نوروز همین نو شدن همین تغییر و تحول در انسان‏ها و روابط‎شان با یکدیگر و با طبیعت است.

خجسته بودن نوروز و مانایی و بزرگی‏اش بر تمامی جشن‏های جهان از آن روست که پیمانی اجتماعی یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست، نوروز جشن جهان است. جشن طبیعت است و بهار فصل شادمانی زمین و آسمان، فصل شکفتن‏ها، شورها، زادن‏ها، دلدادگی‏ها و دلبستگی‏هاست که سرشار از هیجان و تکاپو و تازگی است. چنین فصلی نیاز ضروری جامعه و کارمایه فرهنگی حیات این ملت است که در خود بزرگی پیران و نشاط جوانان را به همراه دارد.

نوروز از کرانه‏های دور دست زمان می‏آید، این رهپوی پیر در این راه دراز چه نوش‏ها و نیش‏ها بر خود دیده و چه رنج‏ها برده و چه تلخی‏ها چشیده اما هم چنان شاد و امیدوار جامه رنگارنگ به تن دارد و از آن همه رنگ یک رنگش آشکار‏تر است و آن رنگ ایران است که بر چهره دارد.

به گاه نوروز در بیشتر مناطق، در لحظه تحویل سال، دهل می‏کوبند که آیینی است از روزگاران کهن بر جای مانده که رسم بوده هر زمان که رخدادی شگفت روی می‏داده است، کوس می‏کوفته‏اند که بر مردم آشکار کنند، چنین روی‏داد شگفتی به وقوع پیوسته است و یا با کوس مردم را به گردهمایی فرا می‏خواندند.

نوروز چنان سرورانگیز و شادی‏آور و گرامی است که یکی از گوشه‏های موسیقی ایرانی را نوروز نام‏گذاری کرده‏اند. در پاره‏ای از کشورهایی که گر چه با دریغ از ایران امروزی جدا افتاده‏اند، ولی از دیدگاه فرهنگی در حوزه فرهنگی نوروز قرار دارند. این آیین به شیوه‏های کهن برگزار می‏شود که برای آگاهی بیشتر در این زمینه، نیکوست در مجالی دیگر چگونگی این مراسم در افغانستان، تاجیکستان، به ویژه سمرقند و بخارا نیز بررسی شود. به هر روی از آن جا که در شهرهای بزرگ، امکان آن نیست که مردم گرد هم آیند تا آیین نوروزی را با هم بزرگ دارند، امروزه هر کس در خانه‏ی خود به جشن و پایکوبی و دست‏افشانی پرداخته و به دیدار یکدیگر می­روند.

در روستاها یا در شهرهای کوچک، برگزاری آیین نوروزی تفاوت‏هایی با شهرهای بزرگ دارند، یعنی در آن‏ها نوروز پیچیده‏تر، اصیل‏تر برگزار می‏شود؛ برای مثال کردها نیز که نوروز را کهن‏ترین میراث معنوی بشر می‏دانند و در روستاهای آن جا غیر از آتش‏افروزی، هنوز میرنوروزی  بر می‏گزینند.

میرنوروزی کسی است از مردم ساده کوچه و بازار به میری و فرمانروایی یک روزه برگزیده می‏شود، عمر فرمانروایی او کوتاه است، در این یک روز مردم از او فرمان می‏برند و هر چه بخواهد برای او فراهم می‏آورند. او را در شهر معرفی می‏کنند، ولی در شهرهای بزرگ این گونه نمادها دیری است بر افتاده است.

از این رو به راستی همان گونه که نوروز در مناطق دور از مراکز شهری،  اصیل‏تر، ناب‏تر، کهن‏تر،  نژاده‏تر مانده و گرامی داشته می‏شود. ما نیز در بزرگداشت آن بکوشیم:

اکنون که بهار به شهر رسیده، روزگارتان شاد، گرمای زندگی‏تان افزون و بهارتان سرسبز باد

ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *