آيين کهن «کومساي»

دکتر شاهين سپنتا

روستاي اورامان تخت با پيشينه‌اي به درازناي تاريخ، به عنوان مرکز بخش اورامان در ۶۵ کيلومتري جنوب غربي شهرستان سروآباد و در فاصله ۷۵ کيلومتري جنوب شهر مريوان و ۷۵ کيلومتري شمال پاوه و در دامنه کوهستان‌هاي سرسبز منطقه اورامانات در استان کردستان واقع شده است. نام واژه اين روستا «اورامان» يا «هورامان» يا «هه‌ورامان» مرکب از سه بخش «اور + آ+ مان» است. واژه‌ «آور» در گويش اوراماني به معناي نور و روشنايي و يا آتش است و «مان» به معنى «خانه» است؛ پس منظور از اين نام «خانه خورشيد» يا «جايگاه خورشيد» است.

دو مرتبه در هر سال، مراسمي در نيايشگاه «پير شاليار» روستاي «اورامان تخت» برگزار ‌مي‌شود. اين آيين‌ها يک بار با نام «کومساي» در نيمه ارديبهشت ماه و بار ديگر با نام «عروسي پير شاليار» در روزهاي ۱۰ تا ۱۵ بهمن‌ماه همزمان با جشن سده با حضور مردم و گردشگران برگزار مي شود. به گواهي آثار بجا مانده در اين منطقه همچون آتشگاه پاوه و يا کوه «دالاني»، مردم اين منطقه پيش از ورود اسلام، يکتاپرست و پيرو آيين مزديسنا بوده‌اند و به گواهي پژوهش‌هاي مردم‌شناسي، پيش از آن، آيين مهر نفوذ گسترده‌اي در ميان مردم اين منطقه داشته است و در سده‌هاي بعد حتي با گسترش آيين زرتشت و سپس دين اسلام، هنوز تاثيرات ژرف آيين مهر را در همه جنبه‌هاي زندگي اين مردم مي توان يافت. از اين روي، به نظر مي‌رسد مکاني که با نام مقبره پيرشاليار از آن نام برده مي‌شود، در اصل يکي از نيايشگاه‌هاي آيين مهر بوده و دوران‌هاي بعد که آيين زرتشت در منطقه گسترده شده به صورت مزار يکي از بزرگان زرتشتي منطقه با عنوان مزار پير شاليار يا شهريار نام گرفته است.

در سال‌هاي اخير، تلاش فراوان شده است تا گفته شود که اين محل مقبره فردي به نام «سيدمصطفي» از سادات عرب مهاجر به اين منطقه در حدود ۹۵۰ سال پيش بوده است تا قداستي در حد يک امامزاده در يک روستاي اهل تسنن براي آن قائل شوند. اما برخي پژوهشگران بر اين باورند که مردم منطقه براي اين که نام و ياد يکي از نيکان و نياکان خود به نام پير شهريار (/شه‌يار/ شاريار/ شاليار) را بتوانند پس از اسلام زنده نگه دارند اين عنوان را به فردي به نام «شيخ مصطفي» که در ترويج اسلام بين مردم کوشا بود، دادند و او را با همان عنوان مورد احترام ميان خودشان، «پير شاليار» ناميدند. در افسانه‌هاي مردم اورامانات «پير شاليار» دختر شاه بخارا «شاه بهار خاتون» را که کر و لال (خاموش) است، شفا مي‌دهد و شاه بخارا، «شاه بهار خاتون» را به همسري «پير شاليار» درمي‌آورد و مردم جشن عروسي بزرگي براي «پير شاليار» و «شاه بهار خاتون» برپا مي‌کنند که مراسم امروزي در بهمن ماه، سالگشت همان روز است.

مردم محلي هم چنين معتقدند که در روز  ۱۵ ارديبهشت‌ماه يا «کومساي» اگر گوشه‌اي از قطعه سنگ مقدسي که در اين محل وجود دارد، شکسته شود، قسمت شکسته‌شده يا کنده‌شده تا سال آينده در چنين روزي، دوباره ترميم‌شده و به اصطلاح مي‌رويد يا سبز مي‌شود. در حقيقت پيوند پير شاليار با «بهار خاتون» در بهمن ماه و در پايان چله بزرگ و در آستانه بهار روي مي‌دهد. از ديدگاه اين نگارنده، مراسم عروسي پير شاليار جشن پيشباز نوروز يا بهار در کوهستان‌هاي برف‌گير و سرد اورامانات است. هم چنين مي‌دانيم که در استوره‌هاي کهن ايراني «ايزد مهر» از دل سنگ يا صخره سنگي زاده مي‌شود. چون در اوستا واژه «اَسَن» يا«اَسمَن» به معني سنگ است و چون سپهر يا «گنبد گردون» را سنگ‌ساخت مي پنداشتند، آن را آسمان ناميدند. پس در باورهاي کهن، سنگ يا صخره نماد آسمان است و مهر به شکل پرتو‌هاي نور بر گنبد سنگي آسمان زاده مي‌شود.

نکته قابل توجه ديگر اين که، در فرهنگ ايراني، يکي از شش جشن گاهنبار سال يا جشن‌هاي آفرينش يعني نخستين گاهنبار سال يا «ميديوزَرِيم» در روز «دي به مهر» يا ۱۵ ارديبهشت‌ماه که چهل و پنج روز از اول سال گذشته، برگزار مي‌شود که بنا بر يک باور کهن «آسمان» در اين روز آفريده شد. به اين ترتيب به نظر مي‌رسد که آيين «کومساي» و نوزايش سنگ در باور مردم اورامان، جشن نوزايي طبيعت و يادآور آفرينش آسمان و زايش مهر است که نويدبخش بهار طبيعت، گرم‌شدن زمين و نوزايي هستي است.

ناگفته نماند که عنوان «پير» نيز يکي از هفت درجه (پيک، پوشيده، سرباز، شير، پارسي، خورشيد، پدر يا پير) يا مرحله روحاني يا تکامل انسان در آيين مهر است و مقام «پير پارسا» در عرفان ايراني نيز برگرفته از مقام «پدر» يا «پير» در آيين مهر است. به اين ترتيب استمرار تاريخي عنوان «پير شاليار» از روزگار مهريان تا امروز، قابل درک و مفهوم آن روشن خواهد بود.

نکته ديگر اين که، در کنار اين نيايشگاه باستاني نوسازي‌شده، اتاقي سنگي نيز بازسازي شده و گفته مي‌شود که خانه پير شاليار بوده و به نظر مي‌رسد که بنيان آن به «چله‌خانه» مهريان در روزگاران دور باز مي‌گردد. هم چنين مراسم سنتي قرباني، دف‌نوازي، رقص عرفاني، پختن و خوردن آش جو و دلمه، پختن نان‌هايي‌ به شکل‌ قرص‌هاي‌ طلايي‌ رنگ‌ از آرد گندم‌ و مغز بادام‌ کوبيده‌، همه يادآور گستردن سفره «ميزد» در «بزم مهر» نزد مهريان است که با اندک تفاوت‌هايي تا روزگار ما ادامه يافته است

 

ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *