فوتبال ايران آينده اي نخواهد داشت! گفتگوي اختصاصي سردبير “کورش” با “مسعود مژدهي”

فوتبال ايران آينده اي نخواهد داشت!
گفتگوي اختصاصي سردبير “کورش” با “مسعود مژدهي” ستاره سابق فوتبال ايران
نام “مسعود مژدهي” براي من يادآور يکي از بهترين دوران زندگي ام در نوجواني بوده؛ نام او، نام تيم “تاج”، نام استاديوم “امجديه” و نام جام “تخت جمشيد”، … تماشاي بازي هاي تيم تاج به همراه برادر بزرگم در بعدازظهرهاي پنجشنبه يا عصرهاي جمعه. ديدن انبوه عاشقان فوتبال که با تمام وجود قهرمانان خود را دوست داشتند و ستاره هايي جنگنده در زمين چمن مانند “مسعود مژدهي” براي من که آن روزها شيفته فوتبال بودم خاطره اي فراموش ناشدني رقم زده؛ هنوز هم صداي فريادهاي تماشاگران به هنگامي که بازيکنان محبوب شان از رختکن وارد زمين مي شدند در گوشم زمزمه مي کند؛… چه سال هاي دوري که يادش براي هميشه باقي مانده و پاکي و قداست فضاي ورزش ايران در دهه ۵۰ آن قدر زلال بوده که سياهي و لجنزار امروز، درخشش نسل “مژدهي” ها را براي نسل ما تابناک تر ساخته است.
از مسعود عزيز سپاسگزارم که گفتگو با “کورش” را پذيرفت و با خاطراتش دفتر ايام گذشته ام را وزين نمود.
امير کاويان
……………………………………………………………………………………………..
• به گذشته برگرديم و به دوران روزهاي اوج شما ، فوتبال در آن روزها چه مفهومي داشت که امروز ندارد؟
– فوتبال آن زمان فقط عشق بود، عاشق توپ پلاستيکي و يک کفش کتاني ته سبز بوديم. بازي ها را هم در امجديه سابق مي رفتيم و نگاه مي کرديم و لذت مي برديم. بازيکناني مثل: “شيرزادگان”، “دهداري”، “برمکي”، “جاسميان”، “حبيبي”، “طالبي”، “جمالي” و بقيه همه عشق بودند؛ مي خواستيم يک روزي ما هم مثل آن ها در امجديه و باشگاه ها بازي کنيم. اين آرزوي هر پسر بچه در محله مان بود. من هم يکي از آن ها بودم. اين روزها آن عشق ديگر از بين رفته و پول حرف آخر را مي زند.
• شما در اوج آمادگي خود ناگهان فوتبال را کنار گذاشتيد، اين تصميم از وجود اختلاف با باشگاه ناشي مي شد؟
– درست در سن ۲۶ سالگي و در اوج بازيگري ترک فوتبال کردم. با تيمسار “خسرواني” هيچ اختلافي نداشتم و از صميم قلب دوستش داشتم و او نيز دوستم داشت. با زنده ياد “رايکوف” هم اختلافي نداشتم و دوستش داشتم ضمن اين که زماني که فوتبال را کنار گذاشتم و به آمريکا آمدم رايکوف ديگر مربي تاج نبود، “جکيج” مربي بود و من را خيلي هم دوست می داشت. مسايلي بود بين من و باشگاه تاج که نمي توانستم قبولش کنم.
• چه تيم هايي پس از جدا شدن شما از تاج مايل بودند که با شما قرارداد ببندند؟
– پرسپوليس، دارايي و شهباز خواستار من بودند. در اين مورد يک ماه فکر کردم اما نتوانستم خودم را قانع کنم که با پيراهني به غير از تاج بتوانم در زمين بازي کنم. من ۹ تا ۱۰ سال براي تاج و طرفداران گل اين تيم بازي کرده بودم. اين هواداران، جزيي از خانواده من شده بودند. به هيچ وجه نمي توانستم پشت به هواداران کنم و با پيراهن يک باشگاه ديگر توي زمين بروم. کاري که خيلي ها کرده بودند اما من نمي توانستم. ترک فوتبال بهتر از اين بود که شرمنده آن همه محبت هواداران تاج باشم. خودم را فداي مهر و محبت شان کردم و بسيار هم افتخار مي کنم.
• بعد از اين جدايي هرگز با مسوولان باشگاه تاج روبرو شديد؟…… ( متن کامل این مصاحبه را در شماره ۱۴ مجله کورش بخوانید)

ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *