قدرت نداری؟ برو!

قدرت نداری؟ برو!
این آقای نخست وزیر عراق از زمان بقدرت رسیدنش چه کار مثبتی انجام داده است؟
آیا توانسته اقتصاد عراق را سر و سامان دهد به حدی که دولت بتواند بخشی از بدهی های میلیاردی اش را به کشورهای دیگر پرداخت کند؟
آیا توانسته امنیت را لااقل در منطقه سبز بغداد تامین کند؟
آیا توانسته جلوی نفوذ گروههای میلیشیای خارج از حکومت را بگیرد یا آنها را خلع سلاح کند؟
آیا توانسته یک وزیر خارجه کار کشته پیدا کند؟
توانسته جلوی نفوذ مجدد داعش در درون خاک عراق را بگیرد؟
توانسته اعضای فاسد دولتهای قبلی را به محاکمه بکشاند؟
چه نتیجه ای از دیدار با رییس جمهوری آمریکا بدست آورده؟
وعده گرفتن اعتبار یا وام؟ یا خروج سریع نیروهای نظامی از خاک عراق؟

به نظر می رسد پاسخ تمام این پرسش ها منفی باشد. اگر آقای مصطفی کاظمی قبلا یک روزنامه نگار و رییس سازمان امنیت عراق بوده و سالهای دور هم علیه صدام حسین در لندن کار می کرده ، اینها هیچکدام برای سر و سامان دادن به کشوری جنگ زده چون عراق کفایت نمی کند. میلیونها نفر از مردم عراق سال گذشته به خیابانها ریختند تا نسبت به غارت و فساد مقامات حکومتی اعتراض کنند. انها به خیابان نیامدند که برهم صالح رییس امنیت را به پست نخست وزیری برساند.
به راستی این میز ریاست چه میز کثیفی است که هر نادانی وقتی پشت آن می نشیند ، دیگر تکان نمی خورد؟!
چرا امثال مصطفی کاظمی وقتی از نزدیک می بینند که راههای اصلاحات بسته شده ، کنار نمی روند؟ چرا صادقانه به مردم نمی گوید که چه جریانی جلوی اصلاحات را گرفته است؟ این عطش ” قدرت” چه زمانی می خواهد از خاور میانه گم شود؟
ظاهرا نمی خواهد گم شود ، اما مردم این منطقه خواهان ” دموکراسی” هم می شوند! دموکراسی با وجود عاشقان قدرت هیچگاه به خاور میانه نمی رسد.

ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *